جوانان هرزه در اولین نگاه چقدر صمیمانه نگاه پاک دختران را میخرندو چقدر نا مهربانانه آسمان آبی عشق را برایشان تیره و تار میکنند.با فانوسی از عشق کلبه تاریک دلشان را روشن میکننداز یاسهای سپید محبت سخن میگویندو در بیستون عشق دختران را آواره میکنندبارها به انگشتانشان وعده حلقه عشق میدهندو آنها در رویاهای شیرین خود ،روی دریاچه ای از صفابر فراز موجهای پر تلاطم هوس به گفته های پر فریب آنها دل میسپارند
جوانان هرزه شخصیت ،زندگی ،جوانی،عفت و پاکدامنی دختران رابه بازی میگیرند و دختران میمانند و یک دنیا حسرت