سلام
من ۳۱ سالمه. یه پسر ۵ ساله دارم، هر کاری میکنم نمیتونم باهاش خوب رفتار کنم، با تمام وجود ازش متنفرم، شوهرم خیلی ناراحته و میگه این قضیه داره آزارش میده. چی کار کنم؟
سلام
من ۳۱ سالمه. یه پسر ۵ ساله دارم، هر کاری میکنم نمیتونم باهاش خوب رفتار کنم، با تمام وجود ازش متنفرم، شوهرم خیلی ناراحته و میگه این قضیه داره آزارش میده. چی کار کنم؟
با سلام...به روانپزشک مراجعه کنید..
خداحافظ
این ایدی دیگه دست من نیست..خصوصی نفرستید..
اینم از سعید021 ک ب پایان رسید.....
واقعا ازش متنفری؟؟؟
من باور نمیکنم میدونید چرا
چون به ظاهر میگید ازش متنفرید شاید بخاطر اذیت هایی که میکنه
ولی فردا یه چیزیش بشه دور از جونش
اولین کسی قلبش درد میاد خود شما هستید اولین کسی که خودشو به اب و اتیش میزنه خودتون هستید
خیلی ها ارزو دارن بچه دار بشن حسرت شما رو میخورن لطفا ناشکری نکنید
شما از خود بچتون متنفر نیستید از کاراش و رفتاراش متنفرید
بهتره اول. خودتون پیش یه مشاور حضورید برید
بعد فرزندتون رو پیش مشاور کودک ببرید
خیلی میتونه بهتون کمک کنه
شما الان سردرگم هستید نمییدونید چطور با فرزندتون رفتار کنید و بهترین پیشنهاد رفتن به مشاور. حضوری تا از سردرگمی بیرونتون بیارن
یه خانمی هم امده بود اینجا گفته بود از بچش متنفره از به وجود امدنش متنفره ولی بعد چند مدت امد گفت واقعا پشیمونم بخاطر اون حرفهاییی که به بچم زدم
شما اشتباهشو تکرار نکنید
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
سلام
برای مدت یک هفته فرزندتان را به خانه پدرتان یا پدر همسرتان بفرستین و باهاش هیچ تماسی نداشته باشین
ببینین میتونید طاقت بیارین
آدما قدر چیزایی ک ازدست میدن را میدونن
سلام. چندین هفته در برنامه "به سمت خدا" دوشنبه ها موضوع برنامه همین بود. حرفها و صحبتهای خیلی تکان دهنده و متحول کننده ای مطرح شد (توسط حاج آقا فرحزاد). خواهش میکنم حتما به سایتش مراجعه کنید (سمت خدا) و فایل (صوتی یا متنی) رو دانلود کنید و استفاده کنید. خیلی تکان دهنده است. روحیه و نظر انسان در رفتار با کودکان رو عوض میکنه. آستانه تحملتون رو بالا میبره. موفق باشید
آدرسش اینه:
http://samtekhoda.tv3.ir/index.php?o...layout=default
قسمت "تکریم فرزندان در سیره حضرت رسول" و "آداب تربیت فرزند در آیینه آیات و روایات" رو بخونید.
ویرایش توسط s.vs : 05-26-2015 در ساعت 02:22 AM
خدا لعنت کنه همچین مادر هایی رو و مادر منم همینجوری بود ... توف به شرفت
چن سال دیگه اون بچه رو بدبخت میکنی عقده ای
درود به مشاور خوش اومدین خواهرم اگر امکان داره کمی بیشتر توضیح بدید تا ریشه یابی کنم این منشا تنفر رو و به یک راهکاردرست دست پیدا و کمک کنیم
گاها تنفر میتونه از ی ترس و تنش درونی صورت بگیره یا فرزند ناخواسته وووو
شما کمی بیشتر توضیح بدید درمورد این حس وتنفرتون و اعمالتون ایا منجر به تنبیه بدنی میشه؟
من توصیه میکنم بایک مشاور حضوری ملاقات هم داشته باشید چون دراین سن شخصیت والگو برداری کودک درحال شکل گیریه وتاثیرات بدی دراینده ایشون خواهد گذاشت
والانم شاهد هستید همسرتون هم معترض و چ بسا دراین خشم وتنفر بی جا منجر به یک خطای جبران ناپذیر بشه
وهرگز هم یک والدین خشمگین وعصبی و این حس شما موفق به تربیت درست فرزندشون نمیشوند
پس همینکه متوجه شدید واومدین مشاوره این رومیرسونه دوستش دارید و خواهان برطرف کردن این مشکل هستید واین اولین گام مثبت شماست
خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: خشونت جسمی با فرزندان اغلب واکنشی نسبت به استرس ناشی از محیط کار، اختلاف با یکی از اعضای خانواده یا یکی از دوستان یا تنش عمومی به خاطر سبک و طرز زندگی و به طور کلی ناخشنودی از آن است.
والدینی که به تنبیه جسمی فرزندان خود اقدام می کنند ظاهرا ویژگی های مشترکی دارند. نخست آن که به هر دلیلی نمی توانند خود را کنترل کنند و گرفتار احساسات منفی می شوند و درصدد تخلیه آن بر می آیند. ضرب و شتم فرزندان گاه واکنشی خود به خود به استرس است. اغلب کسانی که فرزندان خود را مورد ضرب و شتم قرار می دهند خود در خانواده هایی بزرگ شده اند که بدرفتاری جسمانی متداول بوده است.
بخش مهمی از رفتار والدین بدرفتار تکرار مستقیم آن چیزی است که خود در کودکی تجربه کرده اند و در کم سالی آموخته اند. الگوی آنها کسی بوده که با آنها بد رفتاری کرده است. بسیاری از والدین با انبوهی از مشکلات احساسی و نیازهای برآورده نشده پای به دوران بلوغ می گذارند و به لحاظ احساسی هنوز کودک هستند. اغلب آنها به عنوان جانشین پدر و مادر به فرزندان خود نگاه می کنند و می خواهند نیازهای احساسی و عاطفی برآورده نشده در دوران کودکی خود را بر آورده سازند.
پدر و مادر بدرفتاری که می بینند کودک آنها نمی تواند نیازهای آنها را برآورده سازد خشمگین می شوند. خشونت جسمانی با فرزندان اغلب واکنشی نسبت به استرس ناشی از محیط کار، اختلاف با یکی از اعضای خانواده یا یکی از دوستان یا تنش عمومی به خاطر سبک و طرز زندگی به طور کلی ناخشنودی از آن است.
بچه ها هدف های ساده ای هستند و نمی توانند ازخود دفاع کنند و می توان آنها را وادار به سکوت کرد. متاسفانه هم برای شخص بدرفتار و هم برای قربانی، جابه جا شدن خشم تنها به طور موقت اسباب تسلی خاطر بدرفتار را فراهم می سازد و بخش اصلی خشم او دست نخورده باقی می ماند و بار دیگر تولید مشکل می کند و متاسفانه هدف خشم او نیز مجبور به تحمل می شود تا این ناراحتی را به دوران بلوغ ببرد.
والدین آسیب رسان بر اساس ساختار روانی شان به چند دسته تقسیم می شوند؛ و از جمله می توان به تقسیم بندی کلی که در پی می آید توجه کرد.
- والدین عصبی: این نوع والدین با خشونت و پرخاشگری با کودکان رفتار و فرزند خود را کنترل می کنند و به طور ضمنی این پیام را به کودک می دهند که با داد زدن می تواند به هدف هایش برسد. بر اساس نظر روانشناسان در تربیت اخلاقی کودکان استفاده از تنبیه و سرزنش جایز نیست. به دلیل اینکه کودک برای فرار از تنبیه کار مورد درخواست والدین را انجام می دهد، ولی لزوما یک ارزش اخلاقی در او درونی نمی شود. این کودکان معمولا به رشد اخلاقی مورد قبول جامعه دست نمی یابند وبه دلیل عصبی بودن احتمال درگیری با مراجع قانونی و قضایی برای آنها وجود دارد.
- والدین وسواسی: این قبیل والدین بیش از اندازه مشوش هستند و خصوصیات شخصیتی و وسواسی در آنها دیده می شود و معمولا کمال طلب بوده و انتظارات غیر واقعی از خود و و دیگران به خصوص در مورد فرزندانشان در آنها دیده می شود.
والدین وسواسی در مورد جزئی ترین مسائل مربوط به کودک از قبیل بهداشت، طهارت، غذا خوردن، لباس پوشیدن و... دخالت نموده و در نتیجه فشار زیادی به کودک وارد می کنند که ممکن است به او آسیب برساند. این گونه کودکان اغلب احساس درماندگی می کنند و تا پایان عمر چیرگی پدر و مادر بر آنها باقی می ماند.
- والدین طرد کننده: در این قبیل خانواده ها بیش از حد کودک طرد می شد و اکثر قریب به اتفاق افراد بزهکار در خانواده های پرخاشگر پرورش می یابند.
طرد کردن کودکان شدت و ضعف داشته و دارای درجات گوناگون است این نوع رفتار گاه به شکل بی توجهی به رفاه و آسایش کودک است و گاه به شکل رفتار خصمانه نسبت به کودک بروز می کند. رفتار طرد کننده والدین احساس امنیت کودک را به خظر انداخته، اعتماد به نفس او را متزلزل می سازد و موجب نگرانی و پریشانی در وی می شود. این شرایط موجب مختل شدن سازگاری اجتماعی کودک می شود.
عدم رضایت از زندگی زناشویی که معمولا نتیجه تزلزل و ناپختگی عاطفی پدر یا مادر و یا هردوی آنهاست معمولا موجب رفتار طرد کننده مادران نسبت به فرزندان می شود. کودکان مطرود را می توان از نظر رفتاری به 4 تیپ تقسیم کرد: 1- تیپ سرکش و متجاوز که بی قرار و خواهان توجه هستند؛ 2- تیپ سرکش و ستیزه جو؛ 3- تیپ مطیع و سرافکنده( درمدرسه ضعیف و شرمسار و ترسو)؛ 4- تیپ آمیخته و پایدار که تظاهارت رفتاری هر سه گروه در آنان مشاهده می شود. رفتار خصمانه پدر یا مادر و یا هر دو موجب سرکشی و رفتار تجاوز آمیز در پسران می شود. ستیزه جویی در دختران ناشی از رفتارآکنده از تضاد والدین و یا رفتار خصمانه پدر است.
- والدین حمایت کننده: این والدین بیش از اندازه به فرزندان شان توجه نشان می دهند و از آنها حمایت می کنند. این امر موجب وابستگی بیش از حد کودک به والدین می شود. این کودکان نیاز شدیدی به توجه، کمک، ستایش و تایید دیگران دارند. در این کودکان ناراحتی های عصبی مانند زود رنجی، بی تابی و فقدان تمرکز فکری مشاده می شود. این کودکان از پذیرش مسئولیت سرباز می زنند و به قابلیت و توانایی خود اعتماد ندارند و در برابرانتقاد بسیار حساس هستند. به سبب رفتار اجتماعی ناپخته خودخواهی و نازپروردگی این کودکان در سازگاری اجتماعی با مشکلات فراوانی روبرو می شوند و معمولا دوستان زیادی ندارند.
من ریشه های تو را دریافته ام
با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام
و دستهایت با دستان من آشناست
در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند
دوست عزیز ریشه این تنفر رو باید در سالهای گذشته جستجو کنید ...
اینکه این نفرت در دوران کودکی شما نهفته باشه
اینکه ازدواج شما اجباری باشه و شما علاقه ای به شوهر و زندگی ندارید و با نفرتتون به نوعی میخوایت انتقام بگیرید
و بسیاری از مسایل که میتونه ریشه نفرت شما باشه ولی هر چی که نفرت شما به فرزند برنمیگرده بلکه واکنشی در مقابل مورد و عامل اصلیه
نفرت یکی از هیجانات و احساسات است که همه انسانها کمابیش آن را تجربه میکنند....
وقتی انسان در مواجهه با مکان، شیء یا شخصی دچار احساس ناخوشایند میشود و این احساس موجب دوری او از آن موقعیت میشود، به آن نفرت میگویند...
در مورد ریشه نفرت بین روانشناسان تربیتی و سایر روانشناسان و روانپزشکان اختلاف نظر وجود دارد اما اکثر آنها نفرت را هیجانی میدانند که مقابل عشق است...
اگر در دوران کودکی به ویژه 2 تا 3 سالگی عشق و محبت بین مادر و فرزند برقرار نشود، میتواند نقطه مقابل آن یعنی نفرت شکل بگیرد...
اگر نگوییم علل روانشناسی تنها عامل نفرت است باید بگویم بیشترین نقش را در این هیجان ایجاد میکند.
اگر انسان همزمان با پدیده خاصی دچار حالت اضطراب و ترس شدید و در پی آن نفرت شود، بر اثر شرطی شدن، در مواجهه مجدد با همان موقعیت دچار اضطراب میشود.
موجود زنده در مواجهه با ترس، به یکی از دو راه جنگ و فرار میپردازد. چنانچه استرس بسیار شدید باشد و فرد نتواند از آن فرار کند یا با آن بجنگد، در او احساس تنفر شکل میگیرد.
در مورد درمان کینه و نفرت راههای زیادی وجود دارد که به تناسب اشخاص و با توجه به روحیات آنها و شدت و ضعف کینه و نفرتی که در دل دارند متفاوت است.
اما آنچه میتوان به عنوان یک نسخه عمومی برای همه موارد استفاده کرد شامل مراحلی است که به برخی از آنها به طور خلاصه اشاره میشود.
1. تأمل در عملی که موجب کینه شده است. اگر عمل شخصی که از او کینه به دل گرفتهاید را مورد بازبینی قرار دهید از دو حالت خارج نیست.
یا عمل او مورد رضای خداوند بوده و شما تحمل کار الهی را نداشتهاید به طور مثال عمل خلافی را در محل کار انجام دادهاید مانند رشوه گرفتن و همکارتان شرح ماوقع را برای رئیس اداره بیان کرده و شما مورد مؤاخذه قرار گرفتهاید و همین عامل سبب کینه شما از همکارتان را فراهم آورده است و یا پسر یا دختری که روابط مخالف شرعی را با جنس مخالف خود برقرار کرده و دوست او ماجرا را برای والدین او تعریف کرده است که وی را نصیحت کنند.
شخص کینه توز باید بداند که هر چه این صفت رذیله در قلب وی استمرار پیدا کند وی در غم و اندوه بسر برده و در دنیا و آخرت آزار و عذاب میکشد. و به دلیل عدم ابراز حالت خود دچار بیماریهای مختلف روانی و روحی میگردد
در این موارد باید گفت که عیب متوجه خود انسان کینه توز است و باید ظرفیت خود را در پذیرش حقایق بالا ببرد و شرح صدر نسبت به تکالیف شرعی و دستورات اسلامی پیدا کند و نه تنفر از دوست و همکار و اگر کاری که سبب کینه شده عملی مخالف شرع بوده و با ضوابط اسلامی سازگاری ندارد به طور مثال شخصی به خواهر و یا بستگان دیگر انسان حرفی خارج از ضوابط اسلامی بزند و شخص شنیده و کینه او را به دل گرفته است. در این صورت باید گفت در چنین مواردی جای کینه نیست بلکه جای برخورد اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر میباشد و فرو خوردن خشم در اینجا از مکرهای ابلیس میباشد که از آن به بیغیرتی تعبیر میشود.
2. تأمل در نتیجه کینهورزی: شخص کینه توز باید بداند که هر چه این صفت رذیله در قلب وی استمرار پیدا کند وی در غم و اندوه بسر برده و در دنیا و آخرت آزار و عذاب میکشد. و به دلیل عدم ابراز حالت خود دچار بیماریهای مختلف روانی و روحی میگردد.
3. تأمل در نتیجه بخشش و عفو به جای کینه و تنفر: برای شخص کینه توز، در صورت توانایی و قدرت دو امکان وجود دارد. اول آنکه حق خود را بدون کم و زیاد در صورت محق بودن بازگیرد که این عدل میباشد و اگر به ناحق باشد ظلم میباشد. دوم آنکه به او نیکی کرده و او را ببخشد که این فضل است. امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل مینماید که ایشان کسی را که در مقابل ستمی که به او شده گذشت کند و به کسی که از او بریده بپیوندد و به کسی که با او بدی کرده نیکی کند را بهترین مخلوقات در دنیا و آخرت دانسته است.
4. مطالعه در سیره اهل بیت و الگوهای اسلامی: دقت در زندگی اهل بیت به عنوان انسانهای کامل میتواند ما را در یافتن راه صحیح در مواجهه با مشکلات یاری رساند.
5. توجه به مقام انسانی و خلیفةاللهی وی و نحوه تعامل خداوند با انسانها: این نکته را نباید از نظر دور داشت که انسان به عنوان اشرف مخلوقات از اهمیت ویژهای نسبت به سایر موجودات برخوردار است و از طرفی انسان باید همان توقعی که از خداوند نسبت به اعمال بد خود دارد را در رابطه با ارتباط خود نسبت به اعمال دیگران داشته باشد. بدون شک هیچ کس از خداوند توقع رعایت عدالت را نسبت به اعمال خود ندارد چه رسد به ظلم. اگر دوست دارید که خدای متعال لغزش های شما را ببخشد, شما نیز نسبت به لغزش دیگران اهل بخشش باشید.
آگاه باشید که گاه این نفرت ها دلیلی ندارد و بدون هیچ دلیلی احساس نفرت نسبت به کسی و یا فقط به جرم اینکه مثلا رفتارش شبیه کسی بودهکه مطلوب ما نبوده این ها همه وسوسه های زشت شیطان است یک انسان سالم به طور طبیعی همه مخلوقات خدا را دوست دارد مواظب این احساسات خود باشید که در دام ابلیس ملعون گرفتار نشوید
نتیجه آنکه رعایت همین نکات، تآثیر بسیاری در تعدیل انسان دارد گرچه برخی از مصادیق نفرت از دیگران نیاز به درمان های روانشناسی دارد و متخصص خود را میطلبد. با این حال توکل کنید و ببینید نقصی که او دارد و شما را به اینجا رسانده مواظب باشید خود شما نداشته باشید .
خـــــدانـگهــــــدار
کاش یه کم بیشتر توضیح میدادین. قطعا خودتون بهتر علت تنفرتون از فرزندتون رو میدونین. کاش علت شو میگفتین تا بهتر بتونیم بهتون کمک کنیم
اره بقیه کاربر ها راست میگن خودت و موقت ازش دور کن چون اصلا یه همچین چیزی ممکن نیست ایمان داشته باش که بچه تو دوست داری و عاشقشی
اين يك بيماري روحيه كه دست خود ادم نيستو متاسفم
شما که از بچه بدت میاد یا به قول خودت متنفری چرا بچه دار شدی؟
دوستان راس میگن بچه رو از خودت یه مدت دور کن اگه جواب نداد حتما برو روانپزشک تا اینده اون بچه خراب نشه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)