با سلام و احترام
من دختری 25 ساله هستم که دارای یک دختر 2ساله هستم همسرم هم 30سالشونه همسرم در حال حاضر بیکاره و درآژانس کار مکنه و ما از وضعت مالی خوبی برخوردار نیستیم و بنده نیز در کنار همسرم در شرکتی که پدرم مدیرعامل آنجا هست کار میکنم و این را هم بگویم که بنده درسم تمام نشده .
مشکل اینجاست که بنده درسم را درست نتوانستم بخوانم و با معدل پایین هم به بنده در دانشگاه پیام نور مدرک نمیدهند و خودم صلاح دیدم که تا اینجاییکه درس خواندم فوق دیپلم بگیرم اما پدرم به من اجبار کرده که درس بخوان و درست را تمام کن درس نشانه شخصت است فردا دخترت به تو افتخار می کند اما بنده نه دیگر توان دارم نه پولی دارم و اینکه من اصلا با خانوادم راحت نیستم و خانواده من اخلاق و رفتار خشکی دارند و من تا الان حتی نتونستم به پدر و مادرم ابراز احساسات کنم و همینطور آنها.
حالا موندم که چطوربه پدرم بگویم دیگر نمیتوانم درس بخوانم چون در شرکتی کار می کنم که ایشون مدیرعاملش هست شاید به من سخت بگیرن و نزارن ب نظرتون چکار کنم خسته شدم هم از کار هم از درس هم از این زو گویی ها
در ضمن من دختری بودم که از بچگی مرا در خانه یا خانه ماربزرگ تنها میزاشتن و میرفتن سر کار و من همیشه میگفتم وقتی بزرگ شم با دخترم این کار را نمیکنم چون بشدت رو بنده اثر گذاشته و افسردم کرده اما الان بخاطر مشکل مالی مجبورم برم سرکار و دخترم را پیش مادرم میزارم بشدت افسرده ام و همش احساس تنهایی دارم تروخدا کمکم کنید واز این سردرگمی نجات بدید اگر بصلاح که دیگه کار نکنم وزندگیم بهتر بشه حاضرم این کار را انجام بدم.
مشکلات من: خانواده-شغلم- درسم