-
کتک خوردن در خانواده
سلام خدمت همه عزیزان این انجمن....من دیگه چاره ای نداشتم جز اینکه از شما کمک بخوام . دو ساعت پیش من به طرز فجیعی توسط مادرم کتک خوردم احساس میکنم تو خونمون امنیت جانی ندارم نمیذارن برم بیرون بهم شک دارن مادر و پدرم ...خواهرم وقتی کتک میخوردم گریه میکرد میگفت برو تو اتاق مشکل مالی نداریم و سطح مالیمون بد نیست خانواده من نیمه مذهبی هستن قسم خوردم بعد این اتفاق حتی یه کلمه باهاشون حرف نزنم مثه سگ پرتم میکرد مادرم و منو میزد....اونا همچین حقی ندارن من میخوام شکایت کنم ولی به فکر ابرومم....میخوام خودکشی کنم ولی دلشو ندارم میخوام فرار کنم ولی جایی ندارم این وضعیت برام غیرقابل تحمله من با یه اقایی اشنا شدم و ایشونو دو هفته یه بار میبینم مشکلی نداریم رابطمون خوبه اونا سر همین بهم شک دارن و مثه یه اسیرزندانیم کردن تو خونه! من ادم احمقی نیستم شاگرد دوم مدرسمونم و 17 سالمه ولی اونا هیچوقت چیزای خوبه منو ندیدن همیشه سرکوب شدم...نمیخوام رابطمو با اون اقا تموم کنم چون حس خوبی داریم....حالا میخواستم ببینم شما چه راهنمایی میتونید بهم بکنید؟
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
سلام دوست عزیز
اولا کار مادرتون اصلا درست نبوده که بجای صحبت کردن با شما و نشون دادن خطرهای این رابطه از زور خودش و تنبیه فیزیکی استفاده کرده .
دوما درسته شما درست عاقلی هستی پس حتما میدونی که این دوستیا عاقبتی نداره .
الان تو باید فکرو ذهنت درست باشه نه فکر کردن به یه نفر دیگه .
درستو بخون که ان شالله وارد دانشگاه بشی . این آقا رو هم باهاش کات کن قبل اینکه بهت ضربه بزنه خدای نکرده .
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
درضمن فکر فرارو خودکشی هم نکن که بچه گانست ، چون با اینکارا مشکلت حل نمیشه .
بجاش رابطتو با پدر مادرت صمیمانه تر کن ، بدون اونا بده تورو نمیخوان ، پس اگه موافق این رابطه نیستن حق دارن .
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
ببین خانوادت اصلن درست برخورد نکردن ولی تو هم خیلی مواظب باش که بایه تصمیم اشتباه بدتر از خانوادت عمل نکنی، خودکشی چیه فرار چیه تو ارزشت خیلی بالاتر از اینهاست متاسفانه خودت نمیدونی.
هیچ وقت توی عصبانیت تصمیم نگیر چون اشتباه ترین تصمیم ممکن را میگیری. سعی کن با خودت تمرین کنی عصبانیتت را مدیریت کنی.این خیلی خوبه که میگی درست خوبه تمام توانت رابگذار روی درس و یک علاقه جانبی دیگه در کنار درس مثل ورزش یا یه کار هنری. ببین بهت حق میدم توی یه سنی هستی که پر از احساسات قشنگ و خوبی ولی بدون با رابطه با اون پسر در آینده تمام احساسات قشنگت به بدترین شکل ممکن آسیب میبینه. این حرف من ناشی از موارد متعدد و زیادی هست که با شرایط شبیه تو بودن برای فرار از دلتنگی به سمت دوستی با جنس مخالف رفتن میدونم باورش برات سخته و اینکه میخوام بگم الان شاید توی مخیلت هم نگنجه و بگی طرف من اینطوری نیست ببین خیلیا مثه تو وارد رابطه احساسی شدن و وعده ازدواج شنیدن بعدشم از روی شدت اعتماد و احساس و درخواست دوست پسرشون تن به رابطه جنسی دادن بعدشم پسره گذاشته رفته، دختر مونده با یه جسم و روح خراب و یه عمر افسردگی. تو سنت کمه پسری هم که باش دوست شدی مطمئنم کم سن و ساله و هنوز تا پخته شدن خیلی زیاد فاصله داره و شک نکن این رابطه بدون هیچ سرانجام مثبتی یه روز کات میشه و تو میمونی و وابستگی و عذاب. تو دستمال کاغذی نیستی خیلی با ارزش تر ازاین حرفایی جسم و روحت را بگذار برا همسر آیندت و احساست را کنترل کن تا وقتش. با خدا بیشتر از این رفیق شو تنهاییتو با خدا و خواهرت پر کن سعی کن به پدر و مادرت بیشتر نزدیک بشی اونا دوست دارن فقط نتونستن توی عصبانیت درست تصمیم بگیرن مطمئن باش ته دلشون ناراحتن که زدنت ولی نمیتونن بهت بگن.
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
S.q.q.s
سلام خدمت همه عزیزان این انجمن....من دیگه چاره ای نداشتم جز اینکه از شما کمک بخوام . دو ساعت پیش من به طرز فجیعی توسط مادرم کتک خوردم احساس میکنم تو خونمون امنیت جانی ندارم نمیذارن برم بیرون بهم شک دارن مادر و پدرم ...خواهرم وقتی کتک میخوردم گریه میکرد میگفت برو تو اتاق مشکل مالی نداریم و سطح مالیمون بد نیست خانواده من نیمه مذهبی هستن قسم خوردم بعد این اتفاق حتی یه کلمه باهاشون حرف نزنم مثه سگ پرتم میکرد مادرم و منو میزد....اونا همچین حقی ندارن من میخوام شکایت کنم ولی به فکر ابرومم....میخوام خودکشی کنم ولی دلشو ندارم میخوام فرار کنم ولی جایی ندارم این وضعیت برام غیرقابل تحمله من با یه اقایی اشنا شدم و ایشونو دو هفته یه بار میبینم مشکلی نداریم رابطمون خوبه اونا سر همین بهم شک دارن و مثه یه اسیرزندانیم کردن تو خونه! من ادم احمقی نیستم شاگرد دوم مدرسمونم و 17 سالمه ولی اونا هیچوقت چیزای خوبه منو ندیدن همیشه سرکوب شدم...نمیخوام رابطمو با اون اقا تموم کنم چون حس خوبی داریم....حالا میخواستم ببینم شما چه راهنمایی میتونید بهم بکنید؟
مادرتون خیلی اشتباه کرده که شما رو کتک زده . فکر نکنم کسی باشه که کار ایشون رو تایید کنه و بگه کار درستی انجام داده . خیلی راحت می تونست با شما حرف بزنه و با منطق شما رو آگاه کنه که کارتون اشتباه بود . در این که رابطه ی شما و اون اقا اشتباه هست هیچ شکی نیست و کاملا مشخصه این طور رابطه ها به جایی نمیرسه و به روی زندگی شما هم تاثیر منفی داره که احتمالا در آینده کاملا متوجه تاثیرش بشین . شما الان تو سنی هستین که باید درس بخونین و تلاش کنین که یه دانشگاه خوب قبول شین و چندین هدف داشته باشید و برای رسیدن به اونا تلاش کنید .... فکر خودکشی و فرار اینا هم از سرت بنداز بیرون که فکر کردن بهشون خیلی مسخره به نظر می رسه چه برسه به انجامشون ... بشین با خودت کامل فکر کن اگر هم به این نتیجه رسیدی که نمی خوای اون رابطه رو با اون اقا تموم کنی پس باید خانواده ها رو در جریان بذارید و اون پسر به طور رسمی اقدام کنه ولی به اینم فکر کنید که به احتمال خیلی زیاد با توجه به سنتون در اینده پشیمون میشید از این تصمیمات . به هر حال هر تصمیمی که می گیرید موفق باشید
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
تجربه خیلی گران قیمت ، تا اینجا اومدی حداقل از تجربه های که دخترای هم سن سال تو داشتند و کارشون به تباهی کشیده شده بخون.
کار مادرت تایید نمی کنیمولی اونم به خاطر اینکه زندگیت تباه نشه این کار کرده ولی از راه که انتخاب کرده درست نیست.
دوستمون خوب گفتند اگر اون اقا واقعا به شما علاق داره بگو رسمی عمل کنه ( وگرنه بهونه اورد بدون که بازیچه ای بیش نیستی)
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
love
سلام دوست عزیز
اولا کار مادرتون اصلا درست نبوده که بجای صحبت کردن با شما و نشون دادن خطرهای این رابطه از زور خودش و تنبیه فیزیکی استفاده کرده .
دوما درسته شما درست عاقلی هستی پس حتما میدونی که این دوستیا عاقبتی نداره .
الان تو باید فکرو ذهنت درست باشه نه فکر کردن به یه نفر دیگه .
درستو بخون که ان شالله وارد دانشگاه بشی . این آقا رو هم باهاش کات کن قبل اینکه بهت ضربه بزنه خدای نکرده .
____
مرسی عزیزم بابت جوابت ... نه من منظورم اینه که اون اقا تمرکز منو رو درسم بهم نمیزنه و مشکلی ندارم باهاش. الان تقریبا دو ماه شده...فعلا فکر این نیستم که بی دلیل کات کنم ادم مریضی نیست که ضربه بزنه در مورد این چیزا باهاش حرف زدم...در کل مرسی از توجهت
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Mohammad313
ببین خانوادت اصلن درست برخورد نکردن ولی تو هم خیلی مواظب باش که بایه تصمیم اشتباه بدتر از خانوادت عمل نکنی، خودکشی چیه فرار چیه تو ارزشت خیلی بالاتر از اینهاست متاسفانه خودت نمیدونی.
هیچ وقت توی عصبانیت تصمیم نگیر چون اشتباه ترین تصمیم ممکن را میگیری. سعی کن با خودت تمرین کنی عصبانیتت را مدیریت کنی.این خیلی خوبه که میگی درست خوبه تمام توانت رابگذار روی درس و یک علاقه جانبی دیگه در کنار درس مثل ورزش یا یه کار هنری. ببین بهت حق میدم توی یه سنی هستی که پر از احساسات قشنگ و خوبی ولی بدون با رابطه با اون پسر در آینده تمام احساسات قشنگت به بدترین شکل ممکن آسیب میبینه. این حرف من ناشی از موارد متعدد و زیادی هست که با شرایط شبیه تو بودن برای فرار از دلتنگی به سمت دوستی با جنس مخالف رفتن میدونم باورش برات سخته و اینکه میخوام بگم الان شاید توی مخیلت هم نگنجه و بگی طرف من اینطوری نیست ببین خیلیا مثه تو وارد رابطه احساسی شدن و وعده ازدواج شنیدن بعدشم از روی شدت اعتماد و احساس و درخواست دوست پسرشون تن به رابطه جنسی دادن بعدشم پسره گذاشته رفته، دختر مونده با یه جسم و روح خراب و یه عمر افسردگی. تو سنت کمه پسری هم که باش دوست شدی مطمئنم کم سن و ساله و هنوز تا پخته شدن خیلی زیاد فاصله داره و شک نکن این رابطه بدون هیچ سرانجام مثبتی یه روز کات میشه و تو میمونی و وابستگی و عذاب. تو دستمال کاغذی نیستی خیلی با ارزش تر ازاین حرفایی جسم و روحت را بگذار برا همسر آیندت و احساست را کنترل کن تا وقتش. با خدا بیشتر از این رفیق شو تنهاییتو با خدا و خواهرت پر کن سعی کن به پدر و مادرت بیشتر نزدیک بشی اونا دوست دارن فقط نتونستن توی عصبانیت درست تصمیم بگیرن مطمئن باش ته دلشون ناراحتن که زدنت ولی نمیتونن بهت بگن.
متشکرم محمد جان بابت جوابت..حرفات کاملا درسته...نه دوستیه من صرفا برای فرار از دلتنگی نیست ! درسته تو سن من خیلی چیزا ممکنه ساده به نظرم برسه اما حواسم هست..نه این اقا اصلا بچه نیستن 24 سالشونه من خودمم بچگانه فکر نمیکنم هیچوقت...مرسی بابت راهنماییه خوبت |heart|
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
haaasaaa
مادرتون خیلی اشتباه کرده که شما رو کتک زده . فکر نکنم کسی باشه که کار ایشون رو تایید کنه و بگه کار درستی انجام داده . خیلی راحت می تونست با شما حرف بزنه و با منطق شما رو آگاه کنه که کارتون اشتباه بود . در این که رابطه ی شما و اون اقا اشتباه هست هیچ شکی نیست و کاملا مشخصه این طور رابطه ها به جایی نمیرسه و به روی زندگی شما هم تاثیر منفی داره که احتمالا در آینده کاملا متوجه تاثیرش بشین . شما الان تو سنی هستین که باید درس بخونین و تلاش کنین که یه دانشگاه خوب قبول شین و چندین هدف داشته باشید و برای رسیدن به اونا تلاش کنید .... فکر خودکشی و فرار اینا هم از سرت بنداز بیرون که فکر کردن بهشون خیلی مسخره به نظر می رسه چه برسه به انجامشون ... بشین با خودت کامل فکر کن اگر هم به این نتیجه رسیدی که نمی خوای اون رابطه رو با اون اقا تموم کنی پس باید خانواده ها رو در جریان بذارید و اون پسر به طور رسمی اقدام کنه ولی به اینم فکر کنید که به احتمال خیلی زیاد با توجه به سنتون در اینده پشیمون میشید از این تصمیمات . به هر حال هر تصمیمی که می گیرید موفق باشید
همینطوره عزیزم..راستش هیچوقت من فکر این که منطقی با مادرم حرف بزنم نیستم چون باهاش راحت نیستم خیلی روحیاتش با من فرق میکنه در ضمن اختلاف سنی داریمو سن منو درک نمیکنه...به نظرم خوب نیست راحت قضاوت کنین از کجا معلوم که مثل همه رابطه ها دختر اسیب ببینه و تموم شه..نه من میخوام ایشونو بشناسم دوس ندارم بیاد جلو به این زودیا....در کل متشکر از شما
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
تجربه خیلی گران قیمت ، تا اینجا اومدی حداقل از تجربه های که دخترای هم سن سال تو داشتند و کارشون به تباهی کشیده شده بخون.
کار مادرت تایید نمی کنیمولی اونم به خاطر اینکه زندگیت تباه نشه این کار کرده ولی از راه که انتخاب کرده درست نیست.
دوستمون خوب گفتند اگر اون اقا واقعا به شما علاق داره بگو رسمی عمل کنه ( وگرنه بهونه اورد بدون که بازیچه ای بیش نیستی)
ممنونم امید جان...من خودم فعلا دنباله شناخت بیشترم ... اگه واقعا غلط بود رابطمو تموم میکنم...ازدواج تصمیم یه عمر زندگیه نمیشه راحت در موردش گفت
مرسی از راهنماییت
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
S.q.q.s
____
مرسی عزیزم بابت جوابت ... نه من منظورم اینه که اون اقا تمرکز منو رو درسم بهم نمیزنه و مشکلی ندارم باهاش. الان تقریبا دو ماه شده...فعلا فکر این نیستم که بی دلیل کات کنم ادم مریضی نیست که ضربه بزنه در مورد این چیزا باهاش حرف زدم...در کل مرسی از توجهت
ببین عزیز ما قضاوت نمیکنم که اون پسر چطور آدمی هست ولی از روی عقل و تجربه آنقدر بهت بگم که اگه یه پسر واقعا قصدش ازدواج باشه یعنی در نگاه اول شما را پسندیده باشه و حالا نیاز به شناخت بیشتر داشته باشه حتما حتما از طریق خانواده پاپیش میگذاره، من اعتقادم اینه که اون پسر چنین قصدی نداره کات کردنت اصلا بدون دلیل نیست مهمترین دلیلش اینه که توی این رابطه پسر کوچکترین تعهدی به تو نداره و فقط میخواد چند صباحی خوش باشه، وقتی پای خانواده بیاد وسط تعهد ایجاد میشه و اونموقع میزان صداقت و هدف پسر معلوم میشه، اگه به هوای ازدواج در آینده باش دوست شدی بهش اولتیماتوم بده و بگو آشناییمون کافیه اگه قصدت جدیه برای آشنایی بیشتر با خانوادت بیا اونموقع هست که بهت میگه ببین من تو را خیلی دوست دارم ولی الان شرایط ازدواج ندارم و بهونه های دیگه. آدم عاقل که نباید همه چیو خودش تجربه کنه یه چرخ تو انجمن بزن ببین چقدر مثل تو زیادن که الان پشیمون و دلشکسته شدن. همشون هم مثل تو با دوست پسرشون صحبت کردن و کلی حرفای عاشقانه شنیدن. هرچند سنی هم نداری برا ازدواج و خیلی فرصت داری برای آیندت کلی اولویت مهم تر داری، دیگه نمیدونم چی بگم فقط مواظب خودت باش.
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
S.q.q.s
ممنونم امید جان...من خودم فعلا دنباله شناخت بیشترم ... اگه واقعا غلط بود رابطمو تموم میکنم...ازدواج تصمیم یه عمر زندگیه نمیشه راحت در موردش گفت
مرسی از راهنماییت
خواهش می کنم.
اولش گفتم تجربه با سختی به دست می اید سعی کن از تجربیات دیگران استفاده کنی نه اینکه خودت امتحان کنی.
http://forum.moshaver.co/f180/%D8%A8...tml#post175992
این تاپیک یکم موضوع شبیه شما هستش مطالعه کن.
فقط حالا که اصرار داری شناخت باشه پس نزار این شناخت به روابط عاطفی و معاشقه و جنسی کسیده بشه مراقب باش.
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Mohammad313
ببین عزیز ما قضاوت نمیکنم که اون پسر چطور آدمی هست ولی از روی عقل و تجربه آنقدر بهت بگم که اگه یه پسر واقعا قصدش ازدواج باشه یعنی در نگاه اول شما را پسندیده باشه و حالا نیاز به شناخت بیشتر داشته باشه حتما حتما از طریق خانواده پاپیش میگذاره، من اعتقادم اینه که اون پسر چنین قصدی نداره کات کردنت اصلا بدون دلیل نیست مهمترین دلیلش اینه که توی این رابطه پسر کوچکترین تعهدی به تو نداره و فقط میخواد چند صباحی خوش باشه، وقتی پای خانواده بیاد وسط تعهد ایجاد میشه و اونموقع میزان صداقت و هدف پسر معلوم میشه، اگه به هوای ازدواج در آینده باش دوست شدی بهش اولتیماتوم بده و بگو آشناییمون کافیه اگه قصدت جدیه برای آشنایی بیشتر با خانوادت بیا اونموقع هست که بهت میگه ببین من تو را خیلی دوست دارم ولی الان شرایط ازدواج ندارم و بهونه های دیگه. آدم عاقل که نباید همه چیو خودش تجربه کنه یه چرخ تو انجمن بزن ببین چقدر مثل تو زیادن که الان پشیمون و دلشکسته شدن. همشون هم مثل تو با دوست پسرشون صحبت کردن و کلی حرفای عاشقانه شنیدن. هرچند سنی هم نداری برا ازدواج و خیلی فرصت داری برای آیندت کلی اولویت مهم تر داری، دیگه نمیدونم چی بگم فقط مواظب خودت باش.
مرسی محمد عزیز از پاسخ عاقلانت ...
والا نگاه اولی در کار نبود ما قبلا کاملا با رفتارای هم اشنا بودیم در حقیقت ما تو اینستاگرام اشنا شدیم ! بعدش رفتیم همو دیدیم...نه من اصلا اجازه نمیدم حرف ازدواج زده بشه فعلا
درسته تو دوستی اصلا تعهدی وجود نداره همینطوره... بحث ازدواجم که خیلی مهمه کم کم باید پیش بیاد نه تو این فرصت کم...هنوزم من تو سن ازدواج نیستم ...مرسی در کل|heart|
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
خواهش می کنم.
اولش گفتم تجربه با سختی به دست می اید سعی کن از تجربیات دیگران استفاده کنی نه اینکه خودت امتحان کنی.
http://forum.moshaver.co/f180/%D8%A8...tml#post175992
این تاپیک یکم موضوع شبیه شما هستش مطالعه کن.
فقط حالا که اصرار داری شناخت باشه پس نزار این شناخت به روابط عاطفی و معاشقه و جنسی کسیده بشه مراقب باش.
مرسی متشکرم از پاسخت امید عزیز....درسته بهتره ادم یه سری تجربه ها نداشته باشه اصلا
نه به نظرم اون موضوع کاملا متفاوته با من .. هم عقیده دختره و هم پسره ربطی به منو طرفم نداره .
والا ما که تو گذر زمان داریم همدیگرو میشناسیم ولی روابط عاطفی و معاشقه هم هست در واقع ... خواهرم میگه رابطه شما بیشتر رابطه عمیق احساسی و جنسی هم هست واسه همین برام میترسه
خیلی مواظبم و محتاطانه عمل میکنم .. حواسم هست. طرفمم منطقیه
از نگاه عام بخوایم بگیم میگیم خب پسره هوس رانه و نیاز جنسیشو برطرف میکنه دختره هم ساده عاشقش میشه بعد پسره ولش میکنه دختره شکست میخوره !
ولی در واقع اضلا حداقل برای من و از دیدگاه من اینطوری نیست و نخواهد شد..نمیشه جمع بست..
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
S.q.q.s
مرسی متشکرم از پاسخت امید عزیز....درسته بهتره ادم یه سری تجربه ها نداشته باشه اصلا
نه به نظرم اون موضوع کاملا متفاوته با من .. هم عقیده دختره و هم پسره ربطی به منو طرفم نداره .
والا ما که تو گذر زمان داریم همدیگرو میشناسیم ولی روابط عاطفی و معاشقه هم هست در واقع ... خواهرم میگه رابطه شما بیشتر رابطه عمیق احساسی و جنسی هم هست واسه همین برام میترسه
خیلی مواظبم و محتاطانه عمل میکنم .. حواسم هست. طرفمم منطقیه
از نگاه عام بخوایم بگیم میگیم خب پسره هوس رانه و نیاز جنسیشو برطرف میکنه دختره هم ساده عاشقش میشه بعد پسره ولش میکنه دختره شکست میخوره !
ولی در واقع اضلا حداقل برای من و از دیدگاه من اینطوری نیست و نخواهد شد..نمیشه جمع بست..
برای اشنای ازدواج نه عاشق میشن و نه معاشقه می کنند.
عوام و خواص هم نداره یک چیزهای هست بین همه یکسان اونم حساسات و عواطف و.....
فقط یادت باشه اگر به هر دلیلی از هم جدا بشید و فرقی نمی کنه از طرف کی باشه. اولا شکست روحی بدی می خوری در ثانی برای ازدواج و اشنای دوباره به مشکل بر می خوره چون هر پسری بهت پیشنهاد اشنای برای ازدواج بده به هوای این کار می کنه که دختر هستی و اگر بدونه معاشقه داشتی دید اش عوض میشه و اگر عاشق دلداه ات هم باشه همیشه این موضوع عذابش میده و بعدا سرد میشه.
نمی دونم معاشقه در چه حد و تبدیل به رابطه جنسی از هر نوعی شده یا نه بدون راهی که اتخاب کردی ریسک هست .
اگر از هم جدا بشید ، به خواستگارت بگی احتمال از دست دادنش زیاد اگر هم نگی خودت قالب کنی بدون ادم خیلی ک..... مگر اینکه ادمی پیدا بشه که گذشته براش مهم نباشه اونم ممکنه تا اخر عمرت پیدا نشه.
حالا خود دانی موفق باشی.
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
S.q.q.s
سلام خدمت همه عزیزان این انجمن....من دیگه چاره ای نداشتم جز اینکه از شما کمک بخوام . دو ساعت پیش من به طرز فجیعی توسط مادرم کتک خوردم احساس میکنم تو خونمون امنیت جانی ندارم نمیذارن برم بیرون بهم شک دارن مادر و پدرم ...خواهرم وقتی کتک میخوردم گریه میکرد میگفت برو تو اتاق مشکل مالی نداریم و سطح مالیمون بد نیست خانواده من نیمه مذهبی هستن قسم خوردم بعد این اتفاق حتی یه کلمه باهاشون حرف نزنم مثه سگ پرتم میکرد مادرم و منو میزد....اونا همچین حقی ندارن من میخوام شکایت کنم ولی به فکر ابرومم....میخوام خودکشی کنم ولی دلشو ندارم میخوام فرار کنم ولی جایی ندارم این وضعیت برام غیرقابل تحمله من با یه اقایی اشنا شدم و ایشونو دو هفته یه بار میبینم مشکلی نداریم رابطمون خوبه اونا سر همین بهم شک دارن و مثه یه اسیرزندانیم کردن تو خونه! من ادم احمقی نیستم شاگرد دوم مدرسمونم و 17 سالمه ولی اونا هیچوقت چیزای خوبه منو ندیدن همیشه سرکوب شدم...نمیخوام رابطمو با اون اقا تموم کنم چون حس خوبی داریم....حالا میخواستم ببینم شما چه راهنمایی میتونید بهم بکنید؟
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید |
دفتر قیطریه: |
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه |
دفتر سعادت آباد: |
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه |
دفتر شریعتی: |
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
|
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
سلام دوست عزیز من فقط میخام اینو بهت بگم که بیشتر عصبانیت های ما بخاطر اینه ک ما ی سری انتظار از بقیه داریم ولی اونا انجام نمیدن یا برعکسشو انجام میدن و ما هم بخاطر همین عصبانی میشیم.
نکته:میتونی هیچ انتظاری از هیچ کس نداشته باشی.
نقطه ضعف نشون نده، بزار ده بار دیگه هم بزنتت ولی اینقد ضعیف نباش ک وا بدی بلند شو و رسالتت ک یه زندگی خوبه رو انجام بده.
در مورد رابطه ت هم باید بگم من جای تو نیستم فقط میخام بگم ک تو این مسئله هم باید خودت تصمیم بگیری ک گول نخوری یکیو پیدا کن ک واقعا دوستش داشته باشی ن این ک بخاطر فرار از فکر کردن ب مشکلاتت اونو انتخاب کنی.
Sent from my Nexus 5X using Tapatalk
-
پاسخ : کتک خوردن در خانواده
عزیزم به نظرم من دختری در شرایط شما با وجود سن وسال کمی که داری و شرایط خانوادگی و اینکه فکر میکنی خونوادت درکت نمیکنن و به لحاظ عاطفی یه جورایی سرکوب شدی برای یه پسر مثل یه لقمه چرب و نرمه چون با یکم محبت و توجه باعث میشه که همه جوره باهاش راه بیای و اجازه بدی بهت نزدیک شه تا بتونی اون احساسات نادیده گرفته شده رو مداوا کنی و اون چیزایی که تو خونوااده نداشتی رو به دست بیاری پس روز به روز بهش وابسته تر میشی چون توی خونه احساس میکنی که درکت نمیکنن ولی اون کسیه که کنارش آرامش داری اون پسر هم میتونه خیلی راحت از این نقطه ضعف تو سواستفاده کنه بعد از یه مدت که حسابی وابسته شدی با خودش فکر میکنه که تو دختر سست اراده ای بودی که اینقدر راحت خودت رو در اختیارش قرار دادی و اصلا نمیتونه به یه رابطه طولانی با تو فکر کنه پس میره و تو شکست میخوری هرچند که فکر میکنی هواست به همه چیز بوده از خانواده یه جور بریدی کسی هم که دوسش داشتی و جسمت رو در اختیارش گذاشتی برات ارزشی قایل نیست
فقط میخوام اینو بهت بگم که خام دوست دارم و عاشقتم های پسرا نشو چون اونا فقط یه چیز میخوان
و اینو همیشه بدون که مردا فقط عاشق زنای سرسخت میشن زنای که هرگز راحت به کسی پا نمیدن و پر از اعتماد به نفس هستن
در غیر اینصورت مثل دستمال کاغذی دورت میندازن
اگر اصرار داشته باشی به این رابطه هیچ کس نمیتونه پشیمونت کنه ولی این چیزیه که مثل روز روشنه منتها چون الان تو وسط گودی نمیتونی ببینی فقط احساس خوب ارزشمند بودنی رو میبینی که اون به تو میده و تو واقعا بهش نیاز داری اما اینو بدون روزی که تموم شه تو صد قدم از امروزت عقب تری و روحت صد برابر آسیب دیده تر از امروزه
مادرت هم دوستت داره چون دوستت داره اینکارو کرده هرچند به اشتباه اینو بدون که به گردنت حق مادری داره و الان که از دستش ناراحتی نباید همه چیز رو زیر سوال ببری
شاید ده سال دیگه بفهمی که مادرت چرا امروز با تو سخت برخورد کرده
Sent from my SM-A500H using Tapatalk
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
برای اشنای ازدواج نه عاشق میشن و نه معاشقه می کنند.
عوام و خواص هم نداره یک چیزهای هست بین همه یکسان اونم حساسات و عواطف و.....
فقط یادت باشه اگر به هر دلیلی از هم جدا بشید و فرقی نمی کنه از طرف کی باشه. اولا شکست روحی بدی می خوری در ثانی برای ازدواج و اشنای دوباره به مشکل بر می خوره چون هر پسری بهت پیشنهاد اشنای برای ازدواج بده به هوای این کار می کنه که دختر هستی و اگر بدونه معاشقه داشتی دید اش عوض میشه و اگر عاشق دلداه ات هم باشه همیشه این موضوع عذابش میده و بعدا سرد میشه.
نمی دونم معاشقه در چه حد و تبدیل به رابطه جنسی از هر نوعی شده یا نه بدون راهی که اتخاب کردی ریسک هست .
اگر از هم جدا بشید ، به خواستگارت بگی احتمال از دست دادنش زیاد اگر هم نگی خودت قالب کنی بدون ادم خیلی ک..... مگر اینکه ادمی پیدا بشه که گذشته براش مهم نباشه اونم ممکنه تا اخر عمرت پیدا نشه.
حالا خود دانی موفق باشی.
ممنونم امید جان برای این راهنماییت به من...
درسته . تو جامعه ما دیدگاه اینطوریه که میگن طرف معاشقه داشته خب پس ناپاکه و بدرد ازدواج نمیخوره ... ولی من و طرفم اینطوری فکر نمیکنیم
بله کاملا همینطوره اینجور چیزا ریسکه ... من که فعلا تو فکر خواستگار و این چیزا نیستم ازدواجم نه الان ... چون ازدواج تصمیم یه عمره و راحت نمیشه در موردش نظر داد.
در کل ممنون|heart|
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
farokh
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید |
دفتر قیطریه: |
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه |
دفتر سعادت آباد: |
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه |
دفتر شریعتی: |
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه |
از صمیم قلب ممنونم فرخ جان|heart|
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
amlas
سلام دوست عزیز من فقط میخام اینو بهت بگم که بیشتر عصبانیت های ما بخاطر اینه ک ما ی سری انتظار از بقیه داریم ولی اونا انجام نمیدن یا برعکسشو انجام میدن و ما هم بخاطر همین عصبانی میشیم.
نکته:میتونی هیچ انتظاری از هیچ کس نداشته باشی.
نقطه ضعف نشون نده، بزار ده بار دیگه هم بزنتت ولی اینقد ضعیف نباش ک وا بدی بلند شو و رسالتت ک یه زندگی خوبه رو انجام بده.
در مورد رابطه ت هم باید بگم من جای تو نیستم فقط میخام بگم ک تو این مسئله هم باید خودت تصمیم بگیری ک گول نخوری یکیو پیدا کن ک واقعا دوستش داشته باشی ن این ک بخاطر فرار از فکر کردن ب مشکلاتت اونو انتخاب کنی.
Sent from my Nexus 5X using Tapatalk
ممنونم عزیزم.
اره منم ضعف نشون نمیدم خیلی جدی برخورد میکنم باهاشون.
درسته همینطوره منم واقعا دوس دارم طرفو و اونم همینطوره و دو طرفس واسه فرار از چیزی نیست...بازم مرسی حرفاتو گوش میکنم.
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
S.q.q.s
ممنونم امید جان برای این راهنماییت به من...
درسته . تو جامعه ما دیدگاه اینطوریه که میگن طرف معاشقه داشته خب پس ناپاکه و بدرد ازدواج نمیخوره ... ولی من و طرفم اینطوری فکر نمیکنیم
بله کاملا همینطوره اینجور چیزا ریسکه ... من که فعلا تو فکر خواستگار و این چیزا نیستم ازدواجم نه الان ... چون ازدواج تصمیم یه عمره و راحت نمیشه در موردش نظر داد.
در کل ممنون|heart|
خب بحث پاک و ناپاک نیست !! عشق بازی هم تو ازدواج قشنگتره !! دختری هم که عشق بازی کرده بهتره با پسری که مث تیپ خودش بوده ازدواج کنه کلاه نزاره!!
موفق باشی.
-
پاسخ : کتک خوردن در خانواده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پانیذا
عزیزم به نظرم من دختری در شرایط شما با وجود سن وسال کمی که داری و شرایط خانوادگی و اینکه فکر میکنی خونوادت درکت نمیکنن و به لحاظ عاطفی یه جورایی سرکوب شدی برای یه پسر مثل یه لقمه چرب و نرمه چون با یکم محبت و توجه باعث میشه که همه جوره باهاش راه بیای و اجازه بدی بهت نزدیک شه تا بتونی اون احساسات نادیده گرفته شده رو مداوا کنی و اون چیزایی که تو خونوااده نداشتی رو به دست بیاری پس روز به روز بهش وابسته تر میشی چون توی خونه احساس میکنی که درکت نمیکنن ولی اون کسیه که کنارش آرامش داری اون پسر هم میتونه خیلی راحت از این نقطه ضعف تو سواستفاده کنه بعد از یه مدت که حسابی وابسته شدی با خودش فکر میکنه که تو دختر سست اراده ای بودی که اینقدر راحت خودت رو در اختیارش قرار دادی و اصلا نمیتونه به یه رابطه طولانی با تو فکر کنه پس میره و تو شکست میخوری هرچند که فکر میکنی هواست به همه چیز بوده از خانواده یه جور بریدی کسی هم که دوسش داشتی و جسمت رو در اختیارش گذاشتی برات ارزشی قایل نیست
فقط میخوام اینو بهت بگم که خام دوست دارم و عاشقتم های پسرا نشو چون اونا فقط یه چیز میخوان
و اینو همیشه بدون که مردا فقط عاشق زنای سرسخت میشن زنای که هرگز راحت به کسی پا نمیدن و پر از اعتماد به نفس هستن
در غیر اینصورت مثل دستمال کاغذی دورت میندازن
اگر اصرار داشته باشی به این رابطه هیچ کس نمیتونه پشیمونت کنه ولی این چیزیه که مثل روز روشنه منتها چون الان تو وسط گودی نمیتونی ببینی فقط احساس خوب ارزشمند بودنی رو میبینی که اون به تو میده و تو واقعا بهش نیاز داری اما اینو بدون روزی که تموم شه تو صد قدم از امروزت عقب تری و روحت صد برابر آسیب دیده تر از امروزه
مادرت هم دوستت داره چون دوستت داره اینکارو کرده هرچند به اشتباه اینو بدون که به گردنت حق مادری داره و الان که از دستش ناراحتی نباید همه چیز رو زیر سوال ببری
شاید ده سال دیگه بفهمی که مادرت چرا امروز با تو سخت برخورد کرده
Sent from my SM-A500H using Tapatalk
مرسی عزیزم حرفات عالی بود..اما در واقع من واسه کمبود محبت یا ارضای روحی با این اقا دوست نشدم ... بله درسته همه زن های با اراده میخوان و منم همینطورم شخصیتم طوری نیس که سریع وابسته بشم یا خودمو در اختیارش بذارم .. ولی همه یه جور فکر نمیکنن کی گفته یه زن با اراده نمیتونه معاشقه داشته باشه ! اصلا این مثال دستمال کاغذی رو هم قبول ندارم نمیشه یه زن رو به دستمال تشبیه کرد !
و همه ی مردا مثل هم فکر نمیکنن حتی طرف من خودش گفت براش مهم نیس همسر ایندش زن باشه یا دختر..
درسته همینطوره ولی برخوردای مادرمو اصلا دوس ندارم.
بازم مرسی|heart|
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
خب بحث پاک و ناپاک نیست !! عشق بازی هم تو ازدواج قشنگتره !! دختری هم که عشق بازی کرده بهتره با پسری که مث تیپ خودش بوده ازدواج کنه کلاه نزاره!!
موفق باشی.
چرا کلاه تو ازدواج صداقت مهم ترین چیزه !
بله همینطوره ... هرکی باید با مثل خودش باشه اون که معلومه هم عقیده بودن واقعا اهمیت داره ...
-
پاسخ : کتک خوردن در خانواده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
S.q.q.s
مرسی عزیزم حرفات عالی بود..اما در واقع من واسه کمبود محبت یا ارضای روحی با این اقا دوست نشدم ... بله درسته همه زن های با اراده میخوان و منم همینطورم شخصیتم طوری نیس که سریع وابسته بشم یا خودمو در اختیارش بذارم .. ولی همه یه جور فکر نمیکنن کی گفته یه زن با اراده نمیتونه معاشقه داشته باشه ! اصلا این مثال دستمال کاغذی رو هم قبول ندارم نمیشه یه زن رو به دستمال تشبیه کرد !
و همه ی مردا مثل هم فکر نمیکنن حتی طرف من خودش گفت براش مهم نیس همسر ایندش زن باشه یا دختر..
درسته همینطوره ولی برخوردای مادرمو اصلا دوس ندارم.
بازم مرسی|heart|
بچه ها میگن تجربه نداری!! قبول نمی کنی !! این حرفا زیاد زده میشه!!
فقط یادت باشه اگر این ارتباط سرانجام نداشت ، با کسی دیگه بخواهی اشنا بشی ببین می تونی بگی معاشقه داشتی و یا زن هستی نه دختر؟؟ به قول خودت همه یک طرز فکر ندارند ولی اکثریت پسر ها دوست دارند اولین و اخرین نفری باشند که عشق شون لمس می کنند.
امیدوارم با این پسر به نتیجه برسی ولی اگر نشد سر یکی دیگه کلاه نزاری .
-
پاسخ : فرار _تحمل یا خودکشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
S.q.q.s
چرا کلاه تو ازدواج صداقت مهم ترین چیزه !
بله همینطوره ... هرکی باید با مثل خودش باشه اون که معلومه هم عقیده بودن واقعا اهمیت داره ...
الان 17 سالته تو هوا سیر می کنی!! بزار بزرگتر بشی می فهمی چی می گیم.
دل ات وقتی عاشق کسی شد که اون براش گذشته مهم بود که اکثر پسرا اینجوری هستند اونوقت می فهمی.... امید وارم این اتفاق نیفتده که زندگی برات جهنم میشه.
-
پاسخ : کتک خوردن در خانواده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
S.q.q.s
مرسی عزیزم حرفات عالی بود..اما در واقع من واسه کمبود محبت یا ارضای روحی با این اقا دوست نشدم ... بله درسته همه زن های با اراده میخوان و منم همینطورم شخصیتم طوری نیس که سریع وابسته بشم یا خودمو در اختیارش بذارم .. ولی همه یه جور فکر نمیکنن کی گفته یه زن با اراده نمیتونه معاشقه داشته باشه ! اصلا این مثال دستمال کاغذی رو هم قبول ندارم نمیشه یه زن رو به دستمال تشبیه کرد !
و همه ی مردا مثل هم فکر نمیکنن حتی طرف من خودش گفت براش مهم نیس همسر ایندش زن باشه یا دختر..
درسته همینطوره ولی برخوردای مادرمو اصلا دوس ندارم.
بازم مرسی|heart|
طرف به تو گفته واسش مهم نیست که با کسی که ازدواج میکنه زنه یا دختر؟؟
فکر میکنی چرا اینو گفته واقعا ممکنه واسه مردی مهم نباشه؟
کاملا روشنه که الان به خاطر اینکه اعتماد تو رو جلب کنه تا همه جوره خودت رو در اختیارش بزاری همچین حرفی زده
اصلا خود تو چرا باید بخوای با مردی باشی که قبلا با صد نفر بوده با صد نفر خوابیده به صد نفر ابراز علاقه کرده
الان به خاطر فرار به خاطر ارضای روح و روان به خاطر لذت بردن به خاطر ارضای احساسات و یا هر چیز دیگه ای چرا باید با یه نفر باشی و آینده ات رو خراب کنی
برام جالبه که میگی وابسته نمیشی ولی مسعله اینجاست که الان نمیفهمی وابسته شدی یا نشدی روزی میفهمی که ولت کرده و رفته و با حرفای دروغ ازت سواستفاده کرده
به نظر تو یه پسر توی فضای مجازی با کسی دوست میشه نیتش ازدواجه یا یه رابطه سالم حتی؟
پسرا تو این سن وسال فقط به یه چیز فکر میکنن اونم ارتباط جنسیه نه به تو نه به هیچ چیز دیگه ای فکر نمیکنن این یه واقعیته
هرچند که بخوای خودت رو گول بزنی این موضوع عوض نمیشه
همین اصراری که به ادامه ی رابطه داری یه جورایی نشون دهنده وابستگیه
Sent from my SM-A500H using Tapatalk
-
پاسخ : کتک خوردن در خانواده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
بچه ها میگن تجربه نداری!! قبول نمی کنی !! این حرفا زیاد زده میشه!!
فقط یادت باشه اگر این ارتباط سرانجام نداشت ، با کسی دیگه بخواهی اشنا بشی ببین می تونی بگی معاشقه داشتی و یا زن هستی نه دختر؟؟ به قول خودت همه یک طرز فکر ندارند ولی اکثریت پسر ها دوست دارند اولین و اخرین نفری باشند که عشق شون لمس می کنند.
امیدوارم با این پسر به نتیجه برسی ولی اگر نشد سر یکی دیگه کلاه نزاری .
چرا قبول نکنم خب معلومه که تجربم خیلی کمتره !
درسته کاملا اکثرا مردا همچین چیزی میخوان منم با ادمی طرفم که مثل خودم فکر میکنه و اگه بعد ها رابطه جدید داشتم مسلما با ادمی خواهم بود که اونم مثل خودم فکر کنه
همیشه باید صادق بود و حقیقتو گفت من ترسی از چیزی ندارم که کلاه بذارم سر کسی این در شخصیت من نیست ...
بازم ممنون
-
پاسخ : کتک خوردن در خانواده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
S.q.q.s
چرا قبول نکنم خب معلومه که تجربم خیلی کمتره !
درسته کاملا اکثرا مردا همچین چیزی میخوان منم با ادمی طرفم که مثل خودم فکر میکنه و اگه بعد ها رابطه جدید داشتم مسلما با ادمی خواهم بود که اونم مثل خودم فکر کنه
همیشه باید صادق بود و حقیقتو گفت من ترسی از چیزی ندارم که کلاه بذارم سر کسی این در شخصیت من نیست ...
بازم ممنون
موفق باشی .
ولی نزار این معاشقه به رابطه جنسی کشیده بشه ، الانشم اگر این رابطه به جدای ختم بشه ضربه روحی می خوری و اگر رابطه جنسی باشه دوبرابر شدیدتر خواهد بود.
ارزش خودت بدون ، با کسی باش که اول و اخرش تو هستی و تو هم برای اون . به هر حال خود دانی .
موفق باشی.
-
پاسخ : کتک خوردن در خانواده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
S.q.q.s
سلام خدمت همه عزیزان این انجمن....من دیگه چاره ای نداشتم جز اینکه از شما کمک بخوام . دو ساعت پیش من به طرز فجیعی توسط مادرم کتک خوردم احساس میکنم تو خونمون امنیت جانی ندارم نمیذارن برم بیرون بهم شک دارن مادر و پدرم ...خواهرم وقتی کتک میخوردم گریه میکرد میگفت برو تو اتاق مشکل مالی نداریم و سطح مالیمون بد نیست خانواده من نیمه مذهبی هستن قسم خوردم بعد این اتفاق حتی یه کلمه باهاشون حرف نزنم مثه سگ پرتم میکرد مادرم و منو میزد....اونا همچین حقی ندارن من میخوام شکایت کنم ولی به فکر ابرومم....میخوام خودکشی کنم ولی دلشو ندارم میخوام فرار کنم ولی جایی ندارم این وضعیت برام غیرقابل تحمله من با یه اقایی اشنا شدم و ایشونو دو هفته یه بار میبینم مشکلی نداریم رابطمون خوبه اونا سر همین بهم شک دارن و مثه یه اسیرزندانیم کردن تو خونه! من ادم احمقی نیستم شاگرد دوم مدرسمونم و 17 سالمه ولی اونا هیچوقت چیزای خوبه منو ندیدن همیشه سرکوب شدم...نمیخوام رابطمو با اون اقا تموم کنم چون حس خوبی داریم....حالا میخواستم ببینم شما چه راهنمایی میتونید بهم بکنید؟
تو اشتباه می کنی خودکشی کنی... فک کردی اون یارو بیشتر از پدر مادرت تو رو دوست داره...؟؟؟ تو از اون دخترای tomboy باید باشی درسته؟ شکایت کنم چیه... تو خجالت نمی کشی... اولن اینکه حق شکایت نداری ازشون... دوم این که درسته زدن کار اشتباهی بود ولی به نظر اونا اشتباه نبود و نیت اونا این بود که تو به این کارا ادامه ندی تا تو هچل نیفتی و چیزایی رو میبینن که تو نمی بینی... تو گذشته این چیزا رو بچه ها اثر داشت و الآن دیگه اثر نداره و پدر مادر هم اگه مطلع نباشن از بچشون که چی روش اثر داره چی نداره و آیا باید مثل قدیم با بچه رفتار کرد و ... دست به هر کاری میزنن تا بچشون رو از تباهی نجات بدن مثل تنبیه. البته بهت بگم که خود مادرت شب وقتی خوابیدی از کارش ناراحت میشه و غصه میخوره که چرا بچمو زدم ولی اون نمی دونه تو چشم و گوشت با تنیبیه باز بسته می مونه... اونا اگه تو رو میزنن به خاطر اینه که تو بعدا بد بخت نشی... اگه بعدا بدبخت بشی میای پدر مادرتو میبندی فحش که چرا منو راهنمایی نکردین...
خیلی از جوونا مثل تو هستن که ازین حرکتا زیاد میزنن و فک می کنن پدر مادرشون دشمنشون هستن و از پدر مادرشون متنفر میشن ولی بدون هم کار تو بچه گانست هم تنفر داشتن از پدر مادرت.
الان حتما به اون آقائه اس دادی گفتی مامانم من رو میزنه و ...؟؟؟
به تاییکای زیر سر بزن. روشون کلیک کن.
http://forum.moshaver.co/f74/%D9%85%...7%D9%85-29460/
http://forum.moshaver.co/f74/%DA%86%...6%D8%AD-29301/
http://forum.moshaver.co/f19/%D9%87%...7%D9%86-29373/
http://forum.moshaver.co/f77/%D8%B5%...tml#post179034
-
پاسخ : کتک خوردن در خانواده
اگه قراره حرف حرفه خودت باشی چرا خواستی بقیه راهنماییت کنن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
واقعا راهنمایی بچه ها خیلی عاقلانه س
رو حرف بچه ها فکر کن
-
پاسخ : کتک خوردن در خانواده
اگه میبینی رفتار مردم باهات نرمه و رفتار مادرت باهات سخت... سختی رو بیشتر دوست داشته باش چون گاهی اوقات روباه ها نرم خو هستن درحالی که رفتار چوپان برای رهایی گوسفدان است.
-
پاسخ : کتک خوردن در خانواده
هیچ کدوم از ماها مثل پدر مادرت نمیشیم. این تاییک رو میخونیم و میریم بدون اینکه نگران باشیم چی قراره واسه تو اتفاق بیفته در مورد رابطت با اون مرد. اما پدر مادرت قلبشون درد می گیره اینو مطمئن باش. اونم به خاطر اینه که دوس ندارن دخترشون بد بخت بشه. شاید سکته هم بزنن خدایی نکرده.